تو تاکسی نشسته بودم٬ تاکسی که نه٬ یه سواری بود و راننده اش یه پسر جوان...
عقب نشسته بودم٬ بغل دستم یه مرد حدوداْ ۵۰ یا ۶۰ ساله نشسته بود...
یکی از مسافرا موقع پیاده شدن درب ماشین رو خوب نبست٬ و بعد از تذکر راننده دوباره بست...
یه دفعه ای پیرمرده گفت:{......!!!!!!} بلد نیست درو ببنده!!!
(خیلی فحش بدی داد!!)
من و راننده و مسافر جلویی: !!!!!
می خواستم بگم حاجی اعصاب نداریا! ولی زبونم بند اومده بود!!
... پیرمرده یه صد متر جلوتر پیاده شد..
راننده گفت: خواستم بهش بگم خودتی، دیدم جای پدر چه عرض کنم، جای پدر بزرگم رو داره...
واقعا به نظر شما مردم جامعه چه دیدی نسبت به این جور آدما دارن؟